محل تبلیغات شما

دیروز صبح همش به ⁦♥️⁩عشقمم⁦♥️⁩⁩زنگ میزدم

ولی برنمیداشت یهو تماس اومد منم فک کردم خودشه

زود برداشتم ولی سارا بود

بعد سلام و احوال پرسی گفت بالیم به دنیا اومد

منم گفتم بالیت که چهار ماه پیش دنیا اومد

گفت نه این خواهر زاده مه پسره 

منم گفتم چون قبلش نگفته بودی شوکه شدم 

بهش تبریک گفتم

بعدش گفت فایی چیکار کرد

منم گفتم تربیت معلم قبول نشد حالا باید روانشناسی بخونه

اینو که گفتم سارا گفت چه بددد

اگر قبول میشد منم میخواستم انسانی بدم معلم شم

منم گفتم تو که سه هفته پیش گفتی داری زیست میخونی

میخوایی پرستاری قبول شی گفت اره ولی نظرم عوض شده بود

گفتم حالا میدی کنکور گفت نه نمیدم

منم گفتم مدیریت دولتی چیشد انتخاب واحد که کردی

گفت نه هنوز معلوم نیس

منم گفتم پس چیو انتخاب واحد کردی

گفت همون امارم منم گفتم مگر انصراف ندادی گفت نه

گفت مدیریت که فعلا معلوم نشده منم انصراف نداده وازاین حرفا

بعد گفت همینو بخونم میتونم استاد دانشگاه بشم

منم گفتم خب ادامه بده دکترا بگیر بعدم پارتی جور کن میشی

بعدم گفت من دوشنبه میرم دانشگاه

گفت اگه میری خونه فایی بهم بگو منم بیام باهات منم گفتم باشه

 

من که نمیدونم سارا دقیقا چی میخواد

یکی از بهترین روزای من

دایی شدنت مبارک عشقممم

اصلا نمیفهمم سارا چی میخواد

گفتم ,منم ,روز ,میگه ,سارا ,واحد ,روز میگه ,انتخاب واحد ,منم گفتم ,که نمیدونم ,سارا دقیقا

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

عکس،متن،موزیک میرموید- دپارتمان ریاضی گروه بسوی آینده